ضرورت تخصصگرایی و پاکدستی در مدیریت
ضرورت تخصصگرایی و پاکدستی در مدیریت ، وقتی منافع ملی قربانی لابیگری میشود صنعت پتروشیمی، یکی از استراتژیکترین ارکان اقتصادی کشور، این روزها نهتنها با چالشهای جهانی همچون نوسانات قیمت انرژی، تحریمها و تغییرات اقلیمی روبهروست، بلکه از درون نیز با بحرانهایی پیچیدهتر و ساختاری مواجه شده است.
بحرانهایی که ریشه در ضعف حاکمیت شرکتی، نفوذ روابط سیاسی در انتصابات مدیریتی و غلبه منافع شخصی و جناحی بر منافع ملی دارد.
در شرایطی که کشور نیازمند رویکردی دانشبنیان، چابک و تخصصمحور در سیاستگذاری انرژی است، گزارشها حاکی از روندی نگرانکننده در برخی بنگاههای پتروشیمی است.
روندی که در آن لابیگری، استخدامهای سفارشی، و ابقای مدیران ناکارآمد با اتکا به حمایتهای افراد سیاسی جایگزین ارزیابیهای حرفهای و شایستهسالارانه شدهاند.
نهادهای بالادستی و دستگاههای نظارتی متعدد بارها نسبت به دخالت آشکار برخی نمایندگان مجلس در فرآیند انتصابات مدیریتی هشدار دادهاند.
کمیسیون اصل ۹۰ و کمیسیونهای تحقیق و تفحص باید بهصورت شفاف و فارغ از ملاحظات سیاسی، به بررسی پدیده «لابیگری افراد فاقد شایستگی» بپردازند؛
پدیدهای که نهتنها فضای رقابتی صنعت پتروشیمی را مخدوش کرده، بلکه منجر به هدررفت سرمایه انسانی، فرار نخبگان و توقف پروژههای کلان توسعهای شده است. استخدام وابستگان، جلب رضایت گروههای فشار از طریق تقسیم منافع درونساختاری، در عمل بخشی از ساختار صنعت پتروشیمی را به حیاط خلوت برخی جریانهای سیاسی تبدیل کرده است.
همه اینها در شرایطی رخ میدهد که مردم ایران، بار دیگر در بحرانهای منطقهای و بینالمللی از جمله جنگ اخیر میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی، حمایت بیدریغ خود از مواضع راهبردی کشور را نشان دادند.مشارکت مردم در عرصههای اقتصادی، سیاسی و حتی دفاعی، مسئولیت حاکمیت را دوچندان میکند؛
اداره منابع ملی
ضرورت تخصصگرایی و پاکدستی در مدیریت ، مسئولیتی که ایجاب میکند اداره منابع ملی، بهویژه در حوزه انرژی، نه بر اساس مصلحتسنجیهای جناحی، بلکه بر پایه شایستگی، شفافیت و پاسخگویی صورتگیرد.
آینده صنعت پتروشیمی در گرو اصلاح ساختاری پایگاه خبری تحلیل انرژی در ادامه مأموریت خود، بهزودی گزارشی مستند از عملکرد مدیران صنعت پتروشیمی را منتشر خواهد کرد.
این گزارش با بررسی شاخصهایی همچون، میزان بهرهوری سرمایه در شرکتهای پتروشیمی، نرخ بازدهی طرحهای توسعهای در مقایسه با مدیران قبل و بعد، نسبت انتصابات خارج از ساختار منابع انسانی مصوب و نیز تحلیل تطبیقی با بنگاههای مشابه در سطح منطقه و جهان، به شفافسازی وضعیت موجود کمک خواهد کرد.
شفافیت، نه شعار تخصص، نه توصیه بازگشت به اصول اصیل مدیریتی یعنی «تخصص، تعهد و شفافیت»، دیگر یک شعار یا توصیه اخلاقی نیست، بلکه ضرورتی قطعی برای بقا و توسعه صنعت پتروشیمی است.
اگر قرار است این صنعت در ریل بهرهوری، سودآوری و رقابتپذیری جهانی قرار گیرد، باید بهسرعت از چنگال روابط رانتی، انتصابات سفارشی و مداخلات سیاسی رهایی یابد.
اکنون چشم امید کارشناسان و فعالان صنعت به آن دسته از نهادهای بالادستی است که بتوانند فارغ از فضای سیاسی، با اتکا به منافع ملی، آینده صنعت انرژی کشور را در مسیر صحیح هدایت کنند.
بدون نظر! اولین نفر باشید